شهرآرانیوز - در صنعت بازیهای ویدئویی، وجود هر نوع بازی با ساختار گرافیکی و گیمپلی مختلف لازم است. البته این تنوع باید بهگونهای باشد که شاهد یک بازی با کیفیت و قابل قبول باشیم. محصولاتی که بتوانند درکل تجربهای خوب و سرگرمکننده ارائه دهند. دراینمیان مایکروسافت را میتوان جزو ناشرهایی دانست که رابطه خوبی با سازندههای بازیهای مستقل دارد و در چند وقت گذشته، شاهد عرضه بازیهای مستقل متنوعی از طرف این شرکت بودهایم.
بازی Sable یکی از همین عنوانهاست که توسط استودیو Shedworks متشکل از ۲ نفر اهل لندن، ساخته و از سوی Raw Fury منتشر شده است. بازی ترکیبی از ۲ سبک ماجراجویی و نقشآفرینی است که باعث شده است هنگام تجربه این بازی به ماهیت عجیب و غریب بودنش پی ببرید. بازی جزو عناوین مستقلی است که فلسفه و دید خاصی در پشت پرده آن وجود دارد. در واقع Sable از جمله خاصترین عنوانهایی است که در میان بازار بازیهای ویدئویی میتوانید به تجربه آن بپردازید.
داستان از سیارهای خیالی شروع میشود که ساکنان آن از تولد تا آخر عمر مجبور به استفاده از ماسک هستند. ماسکهایی که توسط کودکان استفاده میشود خنثی است، اما هر کودکی با رسیدن به یک سن خاص باید سفر شخصی خود را آغاز کند و در پایان ماسک مخصوص خود را استفاده کند که قابلیتهای منحصربهفرد خود را دارد.
جو سیاره بازی به گونهای است که مردم اگر از ماسک استفاده نکنند، مرگ دردناکی گریبان آنها را خواهد گرفت. البته این همه ماجرا نیست. ما در این بازی شخصیتی به نام Sable را کنترل میکنیم که میخواهد سفری به سمت تکامل را شروع کند. جامعهای که Sable در آن زندگی میکند رسم و قانونی دارد که طبق آن هر عضو از خانواده بعد از طی کردن مرحله خردسالی، باید سفر و ماجراجویی شروع کند تا بتواند به تکامل برسد و به نوعی بهتر بتواند راه زندگی خود را پیدا کند.
نکته اصلی داستان Sable این است که بازی داستانسرایی یا شخصیتپردازی خطی ندارد. در واقع، با عنوانی سروکار دارید که در جریان آن باید خودتان داستان بازی را پیشببرید. مأموریتهای بازی به گونهای نیستند که شاهد مأموریت اصلی و فرعی باشیم و در جریان مأموریتهای فرعی هم، داستان بازی پیش برود و با میانپردههای مختلف و دیالوگها، قصه بازی روایت شود.
Sable جزو آن دسته از بازیهایی است که از بعد هنری بسیار زیباست، جهانی رنگارنگ که شبیه به تابلوهای نقاشی زیباست و از تماشا کردن همه نقاط آن لذت میبرید. در واقع، گرافیک این عنوان از سبک نقاشی یک نقاش فرانسوی به نام Jean Giraud الهام گرفته شده است که این بازی را بیش از پیش خاص میکند. همه طراحیهای موجود در بازی به گونهای است که وقتی آن را تجربه میکنید، انگار در حال تماشای کارتونهای دهه ۶۰ شمسی هستید.
یک سیستم شب و روز هم برای بازی طراحی شده است که در شب، به دلیل تاریک شدن هوا، رنگبندیهای محیط دستخوش تغییرات میشود و در روز، همهچیز به حالت اول بر میگردد. با این حال، اصلیترین مشکل بازی، بخش فنی آن است و این عنوان دارای باگها و افت فریمهای مختلفی است. از کرش کردن گرفته تا قطع شدن ناگهانی صدا حین انجام بازی، سبب شده است Sable بههیچوجه از این حیث تجربه پایدار و روانی ارائه ندهد. در بخش صدا هم موسیقیهای Sable بهخوبی با فضاسازی بازی همخوان است و تجربهای آرامشبخش ارائه میدهد.
ترکیب گشتوگذار و هاوربایکسواری با موسیقیهای دلنشین بازی، چیزی است که این عنوان مستقل را آرامشبخش و متفاوت از سایر بازیهای ویدئویی به نمایش میگذارد. اما یک نکته منفی در بخش صداگذاری بازی وجود دارد که باعث میشود در تجربه آن، احساس تنهایی و افسردگی کنید. صدا نداشتن و حرف نزدن شخصیت شما و دیگر شخصیتهای موجود در بازی، باعث میشود احساس کنید در فضای مرده و غریبی در حال قدم زدن هستید. البته درست است که شخصیتها حرف نمیزنند، اما به صورت متنی پیام خود را به شما میرسانند. شما هم میتوانید با انتخاب متن خود، با آنها ارتباط برقرار کنید.
در این عنوان، شما در نقش یک عشایر باید به جهان بیرون سفر کنید و با انجام مأموریتهای مختلف و سر زدن به سایر قبایل و محیطها، خودتان داستان بازی را اکتشاف کنید. Sable یک بازی برپایه گشتوگذار و اکتشافات است. ازاینرو از داستان گرفته تا روایت بر پایه همین موضوع پیش میرود و این شما هستید که نوع روایت داستان را شکل میدهید. دراینمیان انتخابهای مختلفی هم برای بعضی مأموریتهای بازی در نظر گرفته شده است. بااینحال این انتخابها تأثیر چندانی روی روند داستان اصلی بازی ندارند.
با توجه به اینکه Sable محصولی بر پایه اکتشافات است، جدا از تأثیر این موضوع روی داستان و قصهگویی بازی، شالوده اصلی گیمپلی را هم تشکیل داده است. شما در Sable نه قرار است بجنگید و نه اینکه سلاح خاصی دارید، بلکه تنها یار و یاورتان در طول تجربه این اثر، یک هاوربایک است که بهعنوان یک وسیله نقلیه از آن استفاده میکنید. ساختار بازی بدین شکل است که پس از تمام کردن مقدمه و شروع ماجراجویی خود، به گشتوگذار در جهان بازی میپردازید و مأموریتهایتان را کامل میکنید. بعضی از مأموریتها بدین شکل است که برای کامل کردنشان باید چند مأموریت دیگر را هم تکمیل کنید و بعضی دیگر، تنها انجام کارهای سادهای مثل پیدا کردن آیتمهای خاص در جهان بازی است.
ساختار مأموریتها هم به این شکل است که بعضی از آنها در جهان بازی علامتگذاری شدهاند و به کمک مسیریاب خود میتوانید آنها را مشاهده کنید و انجام دهید. نوعی دیگر از مأموریتها هم در مسیر بازی مشخص نیستند، اما به شما سرنخهایی داده میشود تا در محیط بازی بگردید و آنها را پیدا کنید.
در بازیهایی که برپایه گشتوگذار است، نوع طراحی محیط و مأموریتها اصلیترین نقش را برای سرگرم کردن مخاطب ایفا میکند. اینکه مأموریتها طراحی جذابی داشته باشند تا بتوانید بهواسطه آنها مدام در حال گشتوگذار در جهان بازی باشید.
یکی از مشکلات باز در همین بخش خودش را نشان میدهد. در واقع، ساختار بعضی از معماها و مأموریتهای بازی چندان که باید جذاب نیست و از طرفی برای پیش بردن داستان، مجبور هستید که آنها را انجام دهید.
از دیگر ویژگیهایی که Sable در این ماجراجویی در اختیار دارد، یک نوار انرژی هنگام دویدن و بالا رفتن از اجسام در کنار یک حباب ویژه است تا شخصیت اصلی بازی به کمک آن بتواند در هوا پرواز کند. ترکیب این ۲ مورد در کنار معماهای بازی، اگر طراحی بهتری داشتند، میتوانستند بیشازپیش باعث سرگرمی کاربر و موفق شدن این عنوان مستقل بشوند.
جعبه بازیها
نگاهی به بازی Deathloop | گمشده در چرخه مرگ
بررسی بازی Ender Lilies، یک عنوان مستقل کمنظیر | رهایی از باران نفرینشده
بررسی بازی مستقل Death’s Door که شما را به بوروکراسی در اداره ارواح میبرد